ارتباط پسر جوان با زن شوهر دار به مرگ وی منجر شد - پورتال رنگی

اجتماعی , اخبار و حوادث ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۹ دیدگاه

تعمیرکار جوان موتورسیکلت که به طور اتفاقی همسرش را در خودروی مرد غریبه جوان دیده بود به تعقیب آنها پرداخت.

وقتی خودرو وارد بوستان جنگلی چیتگر در غرب تهران شد، مرد جوان با موتورسیکلت‌اش سد راه آنها شد. همان موقع نیز دو مرد با یکدیگر گلاویز شدند که این جدال خونین با قتل مرد غریبه پایان یافت. مرد جوان که از صحنه گریخته بود ساعتی بعد به کلانتری رفت و خودش را معرفی کرد.

حمید 32 ساله در بازجویی‌ ها ضمن اعتراف به قتل علی‌ اصغر 27 ساله به پلیس گفت: «حدود ساعت چهار بعد از ظهر مثل همیشه پس از صرف ناهار و استراحت راهی تعمیرگاه شده بودم که در طول راه و به طور اتفاقی همسرم را سوار پراید سفید رنگ و در کنار یک‌ مرد غریبه دیدم. درحالی که با دیدن این صحنه شوکه شده بودم به تعقیب‌ شان پرداختم تا اینکه در بوستان جنگلی چیتگر خونم به جوش آمد و با مرد غریبه درگیر شدم. اما او با چاقویی به طرفم حمله کرد که در دفاع از خودم با همان چاقو، وی را زدم!»
در ابتدای جلسه محاکمه، مادر مقتول، خواستار قصاص عامل قتل پسرش شد. سپس متهم پرونده به بیان آخرین دفاعیاتش پرداخت.
متهم در تشریح جزئیات جنایت گفت: حدود ساعت دو بعد از ظهر 4 مرداد 94 از سر کار به خانه آمدم و پس از خوردن ناهار خوابیدم. ساعت چهار هم از خانه بیرون آمدم تا به محل کارم، تعمیرگاه موتورسیکلت بروم، اما در بین راه به طور اتفاقی در یکی از کوچه‌ های اطراف خانه همسرم را دیدم که سوار پراید سفید رنگ شده بود. خیلی مشکوک شدم. اول فکر کردم او می‌خواهد به خانه مادرش برود، به همین خاطر تعقیبش کردم اما دقایقی بعد متوجه شدم آنجا نمی‌ رود. در حالی که تعقیب ادامه داشت، آنها از پارک چیتگر سر در آوردند.
بسیار شوک‌ زده و ناراحت بودم و نمی‌ توانستم این صحنه را ببینم. وقتی دیدم همسرم داخل خودرو در آغوش مرد ناشناس است، با خشم و ناراحتی جلو رفتم و مرد غریبه را بیرون کشیدم. وقتی با هم درگیر شدیم او با چاقویی که از داخل خودرو برداشته بود، به طرفم حمله کرد. در فرصتی مناسب چاقو را گرفتم و زمانی که پشت ‌سرم به او بود و به همسرم پرخاش کردم، نمی‌ دانم چه شد که چاقو به گردنش خورد و او غرق در خون روی زمین افتاد. خیلی ترسیده بودم و نمی‌ دانستم چه کار کنم، بنابر این از آنجا فرار کرده ولی چند ساعت بعد خودم را به پلیس معرفی کردم.
همین موقع قاضی پرسید: آیا تو چاقو را  از خانه برده بودی و می‌ دانستی آنها کجا می‌ روند که متهم پاسخ داد: نه هرگز، من به طور اتفاقی آنها را دیدم و چاقو  متعلق به مقتول بود. حالا هم اتهام قتل را قبول دارم اما عمدی بودن آن را نمی‌ پذیرم.
در ادامه جلسه همسر حمید که به اتهام رابطه نامشروع محاکمه می‌شد، گفت: ما حدود 8 سال قبل ازدواج کردیم، اما افسوس که در تمام مدت همسرم روی خوش به من نشان نداد، ضمن اینکه تمام مدت از مادر و پدرش نگهداری می‌ کردم. ما صاحب پسر چهار ساله‌ ای بودیم که متأسفانه به خاطر بیماری مرد. پس از مرگ پسرم، من بسیار افسرده شده بودم و حمید هم توجهی به من نداشت. با این حال پس از مرگ پسرم، ساعت‌ ها به بهشت زهرا رفته و سر مزار پسرم گریه می‌ کردم تا اینکه در آنجا با مرد جوانی به نام علی‌ اصغر آشنا شدم. او که می‌ دانست چه مشکلاتی دارم، دائم به من محبت می‌ کرد و می‌ گفت: افسوس که شوهرت قدر تو را نمی‌داند و …
من پس از چند بار ملاقات با این مرد در اثر محبت‌ ها و دلداری‌ هایش شیفته‌ اش شدم. او از من خواسته بود از حمید جدا شوم و با هم ازدواج کنیم. اما شرایط خانوادگی من اجازه نمی‌ داد که به طلاق فکر کنم، به همین خاطر مجبور بودم بسوزم و بسازم.
روز حادثه زمانی که به خانه پدر شوهرم می‌ رفتم، علی‌ اصغر را دیدم. او از من خواست چند دقیقه‌ ای با هم باشیم، اما من از او خواستم برای همیشه رهایم کند. با این حال با اصرارش سوار ماشین شدم، غافل از اینکه چه توفانی در راه است !
سپس قاضی خطاب به زن جوان که زمینه جنایت را فراهم کرده بود، گفت: آیا اتهامت را قبول داری؟
متهم پاسخ داد: بله، اما آقای قاضی شوهرم به من ظلم کرده بود و من از روی جهل و نادانی تن به این رابطه دادم.
قاضی پاسخ داد: اما می‌ توانستی از طریق قانونی و شرعی با جدا شدن از همسرت به زندگی‌ ات ادامه دهی، اما با خطای بزرگی که کردی، چند زندگی را به نابودی کشاندی !
در پایان جلسه دادگاه، قضات وارد شور شدند تا حکم‌ شان را تعیین و اعلام کنند.

همچنین بخوانید:  جزئیات حضور یگان ویزه در مترو تهران
Subscribe
Notify of
9 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
View all comments
محمد
آبان ۱۹, ۱۳۹۵ ۹:۱۴ ب.ظ

سلام بچه من نظرات شما را دیدم هم حق گفتید و هم نا حق. اون اقا نمیدونم حقش بوده کشته بشه یا نه. اخه یکی نیست بگه البته پشت سر مرده نمیشه حرف زد. دوما اقا باید به اون علی اصغر کم عقل گفت تو اگه زن می خواهیی پر این خیابون دختر خوشگل وخوشتیب ریخته اگه دلسوزی برو برای یکی از انها دلسوزی کن. بابا بس کنید طرف یک ادم علاف ولگرد بیکاره ناموس دزد بود. عجب قاضی … میگه هر زنی هر که را دوس داشت یواش طلاق بگیره بره با دیگری ازدواج کنه تو کدوم ادمی قاضی… بیشتر بخوانید »

ناشناس
آبان ۱۶, ۱۳۹۵ ۷:۲۷ ب.ظ

بنظر من اولاً مردها باید بدونند که زن نیاز به توجه و محبت داره تا سراغ محبت در جای دیگه نباشه اما در عرف ما حق رو به مردها میدن مثلاً وقتی س رخانمشون هوو میارن میگن زنش کم محلی کرده مرد ناچار شده. بعدشم کدوم دادگاه و مردی طلاق میده تاز ن راحت طلاق بگیره. در ایران حق طلاق با مردان که اونم راحت طلاق نمیده.

Anonymous
آبان ۱۵, ۱۳۹۵ ۲:۰۹ ب.ظ

از ماست که بر ماست فکر نمی کنید این چند ساله چقدر این مسایل زیاد شده بعد میگوییم ماهواره تاثیری ندارد تازه دوران خوبمونه چند سال دیگه که بچه های 3-4 ساله الان که مثل بلبل سریال ها را تعریف میکنند و ما میخندیم بزرگ شدن و روش زندگی را ازاینها یاد گرفتند چه زندگی کثیفی داریم

Anonymous
آبان ۱۴, ۱۳۹۵ ۱۰:۲۹ ب.ظ

با نظر همه موافقممم
ولی شوهر اگه دوزار توجه به زنش میکرد حداقل سر خاک بچشون با هم میرفتنو با زنش همدردی میکرد شاید بهتر بود تا اون زن رو با بزرگترین غم عالم تنها رها کرده

Anonymous
آبان ۱۴, ۱۳۹۵ ۱۰:۰۲ ب.ظ

به نظر من اون مردِ باید زنش رو 3 طلاقه میکرد پسره رو هم راهی زندان میکرد اونجوری بیشتر دلش خنک میشد. تازه کی و از کجا معلوم رابطه داشتن. ولی در کل من نمیگم تقصیر با کیه. ولی اعتقادم اینه آدم با هر چیزی که مشکل داره باید در موردش حرف بزنه. باید مشکل رو گفت تا حل بشه. شاید خانم اگه به شوهرش میگفت که مشکلم با چیه کار به اینجاها نمیکشید که یه مادری هم داغدار بشه. البته من کاملا بیطرف دارم صحبت میکنم. پاینده باشید.

ناشناس
آبان ۱۴, ۱۳۹۵ ۳:۰۳ ب.ظ

به نظرمن هیچ دلیلی برای خیانت وجود نداره اینا فقط توجیه کارای کثیفشونه با مظلوم نمایی خودشون. خدا اینجور زنها رو لعنت کنه،

Anonymous
آبان ۱۴, ۱۳۹۵ ۱۲:۲۰ ب.ظ

به نظرم قاتل تقصیر خاصی نداره جرم زنش از همه بیشتره زنها باید مراقب خودشون باشن چون هر مرد غریبه ای به هر زنی نظر داره زن باید حیا کنه

ناشناس
آبان ۱۴, ۱۳۹۵ ۱۰:۳۳ ق.ظ

دقیقا با نظرتون موافقمممم….. ولی بعضی از اینجور زنها هم حالیشونه طرفشون آدم نیس که طلاق نمیگیرن .. و اگه مرد بره برا طلاق (اونم با دلیل فوق .. انقدر مدرک و معجزه میخوان که الی ماشاا..) و اینجور زنها هم حتما طلب مهریه میکنن!! اینا یه عششق میخوان. یه کارگررر و کیف پول !

Anonymous
آبان ۱۴, ۱۳۹۵ ۱:۵۶ ق.ظ

وای خدا مردم از خنده قاصی در اخر بر گشته به خانم می گه اگر طلاقتو می گرفتی این علم شنگه به پا نمی شد یکی نیست بگه تو می زاشتی طلاق صادر بشه انقدر پرونده کش دار می کردی و طلاقو صادر نمی کردی اگرم منصف میبودی شوهر طلاق نمی داد مشکل بیشتر از مرد اس وقتی با چشم خودش می بینه چه موش خیانت کاری تو خونشه چرا رهاش نمی کنه که لیاقتش همون مرد گثیف که می دونسته زن شوهر داره رابطه ادامه داده و خدا رو شکر که سزای خیانتشم دید در احادیث داریم که زنا… بیشتر بخوانید »