معنی boss - پورتال رنگی

لغات زبان انگلیسی ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ بدون دیدگاه

معنی boss :

boss = رئیس


American English phonetic: /ˈbɒs/
British English phonetic: /bɒs/


boss (noun / plural bosses) : a person who is in charge and tells other people what work to do
boss (verb) : boss someone around to tell someone what to do in an annoying way: My brother’s always bossing me about


مثال برای کلمه boss :

I like being my own boss

دوست دارم رئیس خودم باشم


معانی دیگر کلمه boss :

کارفرما / ارباب / برجسته / برجسته کاری / ریاست کردن بر / اربابی کردن (بر) / نقش برجسته تهیه کردن / برجستگی


معنی کلمات مشابه boss :

bossy = دارای برجستگی / متمایل به ریاست مابی / ارباب منش

 
معنی boss
(منبع: فلش کارتهای لغات زبان عمومی، گسترش علوم پایه, دیکشنری لانگمن, fastdic.com)

همچنین بخوانید:  معنی wonderful
برچسب ها