جوکستان – 95/05/28
قدیما خانوما مینشستن سبزی پاک میکردن و غیبت میکردن …خوشبختانه الان این عادتشونو ترک کردن ، البته فقط قسمت سبزی پاک کردنشونو !ﻗﻮﭺ ﭼﯿﺴﺖ....؟؟؟؟ ﺍﺭﺷﺪ ﺗﺮﯾﻦ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﮔﻠﻪ ﮐﻪ ﺍﺯﻃﺮﻑ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ...
جوک تصویری خنده دار - صفحه 2 از 4 - پورتال رنگی
جوکستان – 95/05/26
مكالمه هاى تلفنى من و مادرم به جمله "مراقب باش دخترا گولت نزنن" ختم ميشه!آخه چى بگه آدم!؟ مادر هیچکسی همچين حرفى بهش نميزنه ???این خارجیا که خودشون فرنگی محسوب میشنبه کشتی فرنگی چی میگن دقیقا؟!؟?ﻗﺪﻳﻤﺎ ...
جوکستان 2 – 95/05/25
به مامانم میگم: طرف خیلی دوسم داره، میگه: محلش نذار!میگم: آخه هی اس‌ام‌اس میده، میگه: فکر کن ایرانسله!ینی تا حالا این‌جوری قانع نشده بودم!? ????????هیچی رو مخ تر از رژیم گرفتن اطرافیانت نی5 بار در روز میپرسن ...
جوکستان – 95/05/25
وقتی کسی ناراحتت می کنه ۴۲ ماهیچه استفاده میشه تا اخم کنی !اما فقط ۴ تا ماهیچه لازمه تا دستتو دراز کنی و بزنی تو دهنش !!دیگه هر جور خودتون راحتین؛ وظیفه من اطلاع رسانی ...
جوکستان – 95/05/24
خانومه فیش گاز رو برده بانک پرداخت کنه، به یارو پشت باجه میگه:ببخشید آقا، شما گازم میگیرید؟ . . . . . طرف گفته: نه خانم من فقط جفتک میندازم،اون یکی همکارم هم گاز میگیره، هم پاچه میگیره. .. ???ما رو آبدارخونه زدیم ...
جوکستان – 95/05/22
داشتیم بنایی میکردیم رفتم زنگ همسایه را زدم دخترش اومد گفتم ببخشید استمبولی دارید؟؟؟ گفت نه قرمه سبزی داریم خدا شاهد اوستا بنا وسط كوچه سوار بیل شد رفت ??هرکی بوده آشنا بوده.....چیست؟اولین حرفی که ایرانیا بعد از یه دزدی ...
جوکستان – 95/05/19
من حاضرم آمونیاک خالص تنفس کنم ولی.بوی ماه مهر به مشامم نرسه. از گروه شاخای اینستاگرام دزدیدم.همشون افسردگی گرفتن??طرف تو فرودگاه یه خانوم میبینه میره پیشش بهش میگه : ببخشید من همسرم رو اینجا گم کردم امکانش هست ...
جوکستان – 95/05/18
ﺩﺧـﺘﺮﻩ pm ﺩﺍﺩﻩ : ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﯽ ﻣﯿﺎﻡ تلگرام ﺳﺮﻋﺖ ﺧﻮﺑﻪ ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺗﺒﻠﺖ ﮐُﻨﺪ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻢ: ﺍﻻﻥ ﺑﺎ ﭼﯽ ﻫﺴﺘﯽ ؟ﻣﯿﮕﻪ :دامن ﻣﺸﮑﯽ ﻭ پیراهن ﺯﺭﺩ? كاری به جوابش ندارم ولی آخه این چه تیپیه?میدونید چرا ...
جوکستان 2 – 95/05/17
مامان بقیه صبح شده پاشو دیگه️مامان من صبح شده بخواب دیگه?اگه همزمان رو سرت سيل و سونامى و زلزله و جنگ و آتش بياد و سپاه حرمله از روت رد شهيه سرى هستن كه بگن ...
جوکستان – 95/05/17
بابا بزرگم هشتاد سالشه همیشه اصرار میکنه که بزارید من از خونه تنهایی برم بیرون مگه زندانی گرفتید ؟ میخوام برم نون و روزنامه و اینا بگیرم …یه روز بعد از کلی اصرار گفتیم باشه ...